ابزار شخصی
اینجا هستید: خانه » آوارچه » با ما تو را چه کار است: مشروعیت دزدی پنهان مدرنیته!
عملیات مدرک

با ما تو را چه کار است: مشروعیت دزدی پنهان مدرنیته!

"حضرت زينب (س) و امام سجاد (ع) خبرنگاران كربلا بودند." ... بسیاری از پدیده های مدرن ممکن است از جهاتی شبیه باشند با پدیده هایی در جوامع غیر مدرن، و یا از درون آنها بر خاسته باشند، ولی این بدان معنا نیست که آنها یکی می باشند و یا استمرار یکدیگر.

امروز، شانزدهم تیر ماه ،۱۳۸۷، مطابق چهارم شعبان ۱۴۲۹، و ششم آگوست 2008، سری زدم به چند صفحه از پایگاه های خبری اینترنتی. خبرگزاري فارس در خبر شمارۀ  8705161100 خود، آورده بود که قائم‌ مقام مدير عامل خبرگزاري فارس در مراسمی به مناسبت روز خبرنگار كه عصر امروز در سالن اجتماعات خبرگزاري فارس برگزار شده بود گفت، " حضرت زينب (س) و امام سجاد (ع) خبرنگاران كربلا بودند ". این سخن به احتمال زیاد از روی حسن نیّت بوده است و برای بالا بردن منزلت اجتماعی خبرنگاران در جامعه ایران امروز. آنچه در اینجا می گویم هیچ ربطی با قصد و نیّت برگزار کنندگان چنین مراسمی ندارد، و در صدد نقد و بررسی اهداف و انگیزه های آنها هم نمی باشم، بلکه ازجهتی دیگر به آن می نگرم. پیش از هرچیز، بیان این مطلب را لازم می دانم که من در اینجا از " مدرنیته " با معنای خاص آن سخن می گویم، که بعضی آن را در انگلیسی با " ام " بزرگ (Modernity) می نویسند. بحث از این نوع مدرنیته و انواع دیگر آن را به فرصتی دیگر موکول می کنم.

این گونه تعابیر در ادبیات اجتماعی و سیاسی امروز ایران بسیار رایج می باشد، که شخصیّت های برجسته مذهبی، و تاریخی، و فرهنگی به یکی از حرفه های جامعه مدرن  منسوب می شوند، در موارد اندکی برای جهت دادن و ارتقای معنوی آن حرفه ها، و در بسیاری از موارد برای شرافت و مشروعیت بخشیدن به نهادهای مدرن جامعه ایران. بین این دو نوع انتساب  فرقی است بسیار بزرگ، که با اندک تأمّلی آشکار می شود. بحث من در مورد نوع دوم است. این مقایسه ها در جوامعی که مدرنیته سلطه تامّ دارد و این حرفه ها نهادینه شده اند یا اصلا صورت نمی گیرد و یا به ندرت انجام می شود، زیرا مدرنیته خود را در تقابل با جوامع سنتی و نهاد های آن تعریف می کند. اصولا، چگونه نهادی می تواند مدرن باشد در حالی که ریشه در گذشته های دور دارد. این خود تناقض در نامگذاری است. بسیاری از پدیده های مدرن ممکن است از جهاتی شبیه باشند با پدیده هایی در جوامع غیر مدرن، و یا از درون آنها بر خاسته باشند، ولی این بدان معنا نیست که آنها یکی می باشند و یا استمرار یکدیگر. توجّه دادن به این گسست تاریخی پدیده های اجتماعی از ویژگی های تحقیقات میشل فوکو در نهادهای جوامع مدرن می باشد.

در هر صورت، بی توجّهی به این انقطاع و گسست تاریخی بین نهادها و پدیده های مدرن و گذشته، در جوامعی که تحت سلطه مدرنیته نمی باشند، برای نهادینه شدن و مشروعیت یابی مدرنیته لازم و ضروری می‌نماید. مجموعه امور مختلفی در استقرار و نهادینه شدن نظام های جدید اجتماعی نقش دارند، عواملی مانند زور و قدرت، ضرورت های مادی و اقتصادی، توجیهات ایدئولوژیک، و حتّی حوادث و وقایع غیر قابل کنترل و پیش بینی. مدرنیته مدّعی آن است که عقلانیت ذاتی مدرنیته موجب اقبال و پذیرش عمومی آن بوده است، لیکن نگاهی به جوامع در حال گذرا به مدرنینه آشکار می سازد که علاوه بر اشکال مختلف زور و قدرت که برای سلطه مدرنیته بکار رفته است، مدرنیته دزدانه مشروعیت خود را از پدیده های غیر مدرن نیز بر می گیرد، و چون سلطه تمامیّت خواهانه خود را تثبیت می کند، منکر هر گونه شباهت و رابطه ای با گذشته می شود. برای مثال، کافی است که به سخن دست اندرکاران حرفه‌های جا افتاده مدرن توجّه شود، آنها عار دارند از اینکه حتّی مقایسه شوند با هر حرفه غیر مدرنی.
در مثال فوق، خواسته یا نا خواسته، حرفه " خبرنگاری " مدرن، در جامعه ای مثل ایران که به دلائلی مختلف با مطبوعات و رسانه های عمومی سازگار نگردیده است، بین خود و یکی از مقدس ترین، اگر نگوییم مقدّس ترین، خاطره تاریخی مردم ایران، یعنی حادثه کربلا و حوادث پس از آن رابطه بر قرار می کند. رسانه های عمومی و دست اندرکاران آن با قواعدی کاملا متفاوت با ایراد خطابه در سنّت های باستانی اداره می شوند،  چه رسد به حادثه کربلا، و ابر مردان و ابر زنان از یاران حسین، علیه السّلام. توجّه شود که قصد من در اینجا نقد خبرنگار با عنوان یک شخص نیست، مگر آنکه خود او برای خود هویتی جز هویت شغلیش قائل نباشد، که در آن صورت ممکن است از این گفتار رنجیده شود، که پیشاپیش از این افراد عذر می خواهم.
ارتباطات مدرن ریشه در گذشته های ما قبل مدرن ندارد، و نباید آن را با تاریخ نگاری، نقّالی، اسطوره پردازی، و یا کار روایان حدیث یکسان پنداشت، و یا حتّی آن را ادامه آنها دانست. بعضی از نویسندگان معاصر در زبان فارسی لفظ " خبرنگار " را در ترجمه برای " راوی " بکار می برند، مثلا، می گویند، " خبرنگاری که در کربلا حضور داشته است گفته است ...". این خطایی است فاحش. آنها که در آنجا حضور داشتند خبرنگار نبودند، و اصولا برای نگاشتن چیزی آنجا نرفته بودند. آنها همه بازیگران آن صحنه بودند، و در موارد نادری ناظرانی از بد حادثه. هیج کس مزد نگرفته بوده است که گزارشی از رویدادها برای اطّلاع عموم تهیّه کند. خبرنگاری و روزنامه نگاری حرفه ای است مدرن با قواعدی خاص و اهدافی مالی و سیاسی بسیار متفاوت از آنچه راوی حدیثی یا ناقل داستانی انجام می دهد. صرف اینکه دو نفر راجع به رویدادها حرف می زنند، کار آنها را یکسان، و یا حتّی شبیه هم نمی سازد. تفاوتی است فاحش بین آنچه خبرنگاران امروز انجام می دهند با آنچه زینب کبری، سلام الله علیها، و علی بن الحسین، علیهما السّلام، و دیگر اعضای خاندان پیامبر اکرم، صلی الله علیه و اله و سلّم، در کوفه، و شام، و مدینه در ارتباط با واقعۀ کربلا انجام دادند. خبرنگاران به عنوان حرفه به گزارش وقایع می پردازند، خود را به عنوان ناظر بی طرف بیرونی تعریف می کنند، و در پشت قواعد و نقاب های حرفه ای و ایدئولوژیک فراوانی پنهان می شوند تا مبادا، جانبداری و جهت گیری های آنها آشکار شود، و اعتماد عمومی از آنها سلب شود. یاران حسین، علیه السّلام، کی وارد چنین بازیهایی شدند؟! آنها با معرفت و شهود از حقّانیّت سرور و مولا و امام خویش دفاع کردند، و جز خشنودی خدای تعالی هیچ منظوری نداشتند.
چنانچه گفته شد گسستی بزرگ بین همه نهادهای مدرن و پدیدهای غیر مدرن وجود دارد. نباید کوشید بین آنها رابطه ای بر قرار کرد، ولی اشکالی ندارد که شبیه ترین پدیده ها را بدانها مثال زد، و نشان داد که حتّی این دو نیز با همه شباهت‌ها، تفاوت هایی اساس با یکدیگر دارند. این کاری است که میشل فوکو با بسیاری از نهادهای مدرن انجام داده است. به بهانه مطلبی که در مورد خبرنگاری گفته شده بود، به اصلی عامّ در مورد همه پدیده های مدرن اشاره شد. چنانچه به "مدرن ها" حقّ می دهیم، که از " غیر مدرن هان " تبری جویند، ما نیز می گوییم که شخصیت های بزرگی چون زینب کبری، علیها السّلام، و امام علی بن الحسین، علیهما السّلام، حتّی در اعمال روزمرّه خود در افقی برتر از کارها و حرفه های مدرن و غیر مدرن بودند. این حرفه ها، سخن از اشخاص نیست، با اینکه امروز دزدانه مشروعیت خود را از اموری غیر مدرن می گیرند، فردا منکر همه چیز خواهند شد، و خود را منسوب به خردی برتر خواهند نمود. لیکن بگذار لسان الغیب، خواجه شیراز، زبان ما شود در پاسخ:

گشت بیمار که چون چشم تو گردد نرگس        شیوه تو نشدش حاصل و بیمار بماند

نرگس ار لاف زد از شیوه چشم تو مرنج        نـرونــد اهــل نظـــر از پی نابینـایی
شرح این قصه مگر شمع برآرد به زبان        ور نه پروانه ندارد به سخن پروایی



Copyright 2007, by the Contributing Authors. Cite/attribute Resource. mehrdad. (2008, August 07). با ما تو را چه کار است: مشروعیت دزدی پنهان مدرنیته!. Retrieved November 29, 2020, from Awwal.org: Irfan and Islamic Mysticism Web site: http://plone.awwal.org/home/avarcheh-fa/stollen-legitimacy. All Rights Reserved.